ابتدا توجه کنیم که کثرت گرایی دینی یا پلورالیسم دینی چیست و چه ارتباطی با صفتِ هادی بودن خداوند دارد. امروزه منظور از پلورالیسم دینی این است که حقیقت مطلق و نجات و رستگاری را منحصر در یک دین و مذهب و پیروی از شریعت و آیین خاصی ندانیم؛ بلکه (حقیقت مطلق) را مشترک میان همه ی ادیان و مذاهب بدانیم و همه را جلوه هایی گوناگون از (حق مطلق) بشماریم[2]. جان هیک (Jhon hick) که قائل به این نظر است می گوید: ادیان گوناگون همگی می توانند مایه ی رستگاری، رهایی یا کمال نفس پیروان خود شوند[3]. پلورالیست های دینی به وسعت پهنه ی هدایت و سعادت و عدم انحصار آن، به افراد خاصی که خود را مؤمن می خوانند معتقدند و بهره ای از نجات، سعادت و حقّانیّت را برای غیر مؤمنین قائل می شوند[4]. البته معانی دیگری از کثرت گرایی دینی هم گفته شده که مورد بحث ما نیست. برای اثبات کثرت گرایی دینی، به اسم (هادی) خداوند متعال استدلال شده است؛ به این صورت که با توجه به این صفت، خداوند متعال، (هادی) یعنی هدایت کننده ی انسان ها است، اگر از میان میلیاردها انسان، تنها اقلیّت بسیار کم شیعیان اثنا عشری را هدایت یافته بدانیم و بقیه را گم راه و کافر بشماریم، پس هدایت گری خداوند کجا تحقّق یافته است و نعمت عام هدایت او، بر سر چه کسانی سایه افکنده است و اسم هادیِ حقّ در کجا متجلّی شده است؟ در نتیجه برای این که صفت هادی خداوند بدون خدشه باقی بماند، باید به پلورالیسم دینی معتقد شویم تا همه ی انسان ها هدایت شده باشند[5]. در جواب می گوییم: در این که هدایت الهی، شامل و واسع است شکی نیست. خداوند پیامبران را که مظاهر هدایت او بوده اند، برای همه ی بشر فرستاده است؛ ولی لازمه ی عمومیت هدایت این نیست که همه ی افراد بشر، هدایت شوند؛ زیرا فرض این است که انسان بر خلاف فرشتگان و حیوانات، موجودی انتخاب گر و تصمیم گیرنده است. او می تواند دیدگان عقل و ضمیر خود را بگشاید و از نور هدایت الهی بهره مند شود و نیز می تواند چشم خرد و دل خویش را فرو بندد و دل به غرایز و لذایذ مادی بدهد و خود را از مزایای هدایت حقّ محروم سازد. خداوند متعال در آیه ی 3 سوره ی انسان می فرماید: (إِنّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمّا شاکِراً وَ إِمّا کَفُوراً)[6]؛ ما راه را به انسان نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس. آری، گرچه خداوند در آیه ی 31 سوره ی فرقان می فرماید: (...وَ کَفی بِرَبِّکَ هادِیاً وَ نَصِیراً) و خداوند را هادی و هدایت کننده معرفی می کند، اما در آیات متعددی از جمله آیه ی 54 سوره ی حج می فرماید: (وَ إِنَّ اللّهَ لَهادِ الَّذِینَ آمَنُوا إِلی صِراط مُسْتَقِیم)؛ خداوند ایمان آورندگان را به صراط مستقیم هدایت می کند. پس هادی بودن خداوند به معنای هدایت شدن همه ی انسان ها نیست و در آیه ی 23 سوره ی زمر تصریح می فرماید: (ذلِکَ هُدَی اللّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللّهُ فَما لَهُ مِنْ هاد). پس هدایت انسان اجباری نیست و انحراف و گم راهی اکثریت افراد بشر، با عمومیت هدایت واسعه ی الهی منافات ندارد؛ زیرا هدایت خداوند سبب است و مکانیسم آن، اراده و اختیار انسان است و تنها کسانی از مشعل هدایت حقّه بهره مند شده اند که دل به آن سپرده اند و آن را فرا راه زندگی خویش قرار داده اند. هدایت اختیاری، دو رکن دارد[7]: یک رکنِ آن از سوی خداست و هادی بودن خدا، اشاره به این رکن است و رکنِ دیگر فعلِ بشر است. قرآن کریم در آیات متعدّدی می فرماید: بیش ترِ مردم هدایت نمی یابند؛ از جمله آیه ی 103 سوره ی یوسف: (وَ ما أَکْثَرُ النّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ). و علت هدایت نشدن، سوء اختیار خودشان بوده است. و اگر معنای هادی بودنِ خداوند متعال این بود که تمام انسان ها به اجبار هدایت شوند، دیگر ثواب و عقاب، پیش رفت و تکاملِ بشر و اختیارِ انسان بی معنا می بود؛ به عبارت دیگر، این استدلال مبتنی بر این پیش فرض است که هادی بودن خداوند، مستلزم هدایت شدن تمام افراد بشر است؛ در حالی که قرآن می فرماید: خداوند ظالمین، فاسقین و... را هدایت نمی کند؛[8] یعنی این افراد به خاطر ظلمشان هدایت الهی را نمی پذیرند. کثرت گرایی دینی یعنی تمام ادیان به نوعی حقّانیّت دارند و با پیروی از هر کدام می توان به هدایت و سعادت دست یافت. چون خداوند هادی و هدایت کننده است؛ پس برای این که هدایت شاملِ همه باشد و تمام انسان ها هدایت شده باشند، باید تمام ادیان را بر حقّ بدانیم؛ یعنی پلورالیسم دینی. اما این استدلال صحیح نیست؛ چون هادی بودن خداوند به دلیل آیات قرآن به معنای هدایت شدن تمام انسان ها نیست، بلکه تنها به معنای هدایت شدن انسان هایی است که ایمان بیاورند و با اختیارِ خود راه راست را برگزینند. خداوند متعال برای هدایت آن ها اسباب لازم (عقل و انبیا و کتاب های آسمانی) را آماده کرده و آن ها را یاری می کند. هدایت انسان اجباری نیست. پی نوشتها: [1]. محقق: محمد رضا موسوی فراز، کارشناس ارشد دین شناسی. [2]. علی ربانی گلپایگانی، کتاب نقد: کالبد شکافی و پلورالیسم دینی، سال اوّل، شماره ی 4. [3]. مایکل پترسون و دیگران، همان، ص 406. [4]. عبدالکریم سروش، کیان: صراط های مستقیم، 36، ص 13. [5]. علی ربانی گلپایگانی، همان، ص 164. [6] . همان، ص 166. [7]. همان، ص 166. [8]. از جمله آیه ی 258 سوره ی بقره (وَ اللّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظّالِمِینَ)؛ خداوند ظالمین را هدایت نمی کند و آیه ی 264 سوره ی بقره؛ آیه ی 86 سوره ی آل عمران؛ آیه ی 51 سوره ی مائده؛ آیات 67 و 108 سوره ی مائده و... و نیز ر.ک: کتاب نقد: چهارده استدلال مخدوش به نفع تساوی ادیان، سال اوّل، شماره ی 4، صص 315 - 317؛ عبدالحسین خسرو پناه، کتاب نقد: نگاهی درون دینی به پلورالیسم دینی، همان، ص 261 - 262؛ محمد تقی مصباح یزدی، پرسش ها و پاسخ ها، ج 4، (قم: مؤسسّه ی آموزشی پژوهشی امام خمینی؛، 1379). منبع: پلورالیسم دینی ، رضا مصطفی لو، نشر مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه (1380).
اگر به کثرت گرایی دینی معتقد نباشیم، آیا به صفت هادی بودن خداوند متعال خدشه وارد نمی شود؟[1]
ابتدا توجه کنیم که کثرت گرایی دینی یا پلورالیسم دینی چیست و چه ارتباطی با صفتِ هادی بودن خداوند دارد. امروزه منظور از پلورالیسم دینی این است که حقیقت مطلق و نجات و رستگاری را منحصر در یک دین و مذهب و پیروی از شریعت و آیین خاصی ندانیم؛ بلکه (حقیقت مطلق) را مشترک میان همه ی ادیان و مذاهب بدانیم و همه را جلوه هایی گوناگون از (حق مطلق) بشماریم[2]. جان هیک (Jhon hick) که قائل به این نظر است می گوید: ادیان گوناگون همگی می توانند مایه ی رستگاری، رهایی یا کمال نفس پیروان خود شوند[3]. پلورالیست های دینی به وسعت پهنه ی هدایت و سعادت و عدم انحصار آن، به افراد خاصی که خود را مؤمن می خوانند معتقدند و بهره ای از نجات، سعادت و حقّانیّت را برای غیر مؤمنین قائل می شوند[4].
البته معانی دیگری از کثرت گرایی دینی هم گفته شده که مورد بحث ما نیست.
برای اثبات کثرت گرایی دینی، به اسم (هادی) خداوند متعال استدلال شده است؛ به این صورت که با توجه به این صفت، خداوند متعال، (هادی) یعنی هدایت کننده ی انسان ها است، اگر از میان میلیاردها انسان، تنها اقلیّت بسیار کم شیعیان اثنا عشری را هدایت یافته بدانیم و بقیه را گم راه و کافر بشماریم، پس هدایت گری خداوند کجا تحقّق یافته است و نعمت عام هدایت او، بر سر چه کسانی سایه افکنده است و اسم هادیِ حقّ در کجا متجلّی شده است؟ در نتیجه برای این که صفت هادی خداوند بدون خدشه باقی بماند، باید به پلورالیسم دینی معتقد شویم تا همه ی انسان ها هدایت شده باشند[5].
در جواب می گوییم: در این که هدایت الهی، شامل و واسع است شکی نیست. خداوند پیامبران را که مظاهر هدایت او بوده اند، برای همه ی بشر فرستاده است؛ ولی لازمه ی عمومیت هدایت این نیست که همه ی افراد بشر، هدایت شوند؛ زیرا فرض این است که انسان بر خلاف فرشتگان و حیوانات، موجودی انتخاب گر و تصمیم گیرنده است. او می تواند دیدگان عقل و ضمیر خود را بگشاید و از نور هدایت الهی بهره مند شود و نیز می تواند چشم خرد و دل خویش را فرو بندد و دل به غرایز و لذایذ مادی بدهد و خود را از مزایای هدایت حقّ محروم سازد. خداوند متعال در آیه ی 3 سوره ی انسان می فرماید: (إِنّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمّا شاکِراً وَ إِمّا کَفُوراً)[6]؛ ما راه را به انسان نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس.
آری، گرچه خداوند در آیه ی 31 سوره ی فرقان می فرماید: (...وَ کَفی بِرَبِّکَ هادِیاً وَ نَصِیراً) و خداوند را هادی و هدایت کننده معرفی می کند، اما در آیات متعددی از جمله آیه ی 54 سوره ی حج می فرماید: (وَ إِنَّ اللّهَ لَهادِ الَّذِینَ آمَنُوا إِلی صِراط مُسْتَقِیم)؛ خداوند ایمان آورندگان را به صراط مستقیم هدایت می کند. پس هادی بودن خداوند به معنای هدایت شدن همه ی انسان ها نیست و در آیه ی 23 سوره ی زمر تصریح می فرماید: (ذلِکَ هُدَی اللّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللّهُ فَما لَهُ مِنْ هاد). پس هدایت انسان اجباری نیست و انحراف و گم راهی اکثریت افراد بشر، با عمومیت هدایت واسعه ی الهی منافات ندارد؛ زیرا هدایت خداوند سبب است و مکانیسم آن، اراده و اختیار انسان است و تنها کسانی از مشعل هدایت حقّه بهره مند شده اند که دل به آن سپرده اند و آن را فرا راه زندگی خویش قرار داده اند. هدایت اختیاری، دو رکن دارد[7]: یک رکنِ آن از سوی خداست و هادی بودن خدا، اشاره به این رکن است و رکنِ دیگر فعلِ بشر است. قرآن کریم در آیات متعدّدی می فرماید: بیش ترِ مردم هدایت نمی یابند؛ از جمله آیه ی 103 سوره ی یوسف: (وَ ما أَکْثَرُ النّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ). و علت هدایت نشدن، سوء اختیار خودشان بوده است. و اگر معنای هادی بودنِ خداوند متعال این بود که تمام انسان ها به اجبار هدایت شوند، دیگر ثواب و عقاب، پیش رفت و تکاملِ بشر و اختیارِ انسان بی معنا می بود؛ به عبارت دیگر، این استدلال مبتنی بر این پیش فرض است که هادی بودن خداوند، مستلزم هدایت شدن تمام افراد بشر است؛ در حالی که قرآن می فرماید: خداوند ظالمین، فاسقین و... را هدایت نمی کند؛[8] یعنی این افراد به خاطر ظلمشان هدایت الهی را نمی پذیرند.
کثرت گرایی دینی یعنی تمام ادیان به نوعی حقّانیّت دارند و با پیروی از هر کدام می توان به هدایت و سعادت دست یافت. چون خداوند هادی و هدایت کننده است؛ پس برای این که هدایت شاملِ همه باشد و تمام انسان ها هدایت شده باشند، باید تمام ادیان را بر حقّ بدانیم؛ یعنی پلورالیسم دینی.
اما این استدلال صحیح نیست؛ چون هادی بودن خداوند به دلیل آیات قرآن به معنای هدایت شدن تمام انسان ها نیست، بلکه تنها به معنای هدایت شدن انسان هایی است که ایمان بیاورند و با اختیارِ خود راه راست را برگزینند. خداوند متعال برای هدایت آن ها اسباب لازم (عقل و انبیا و کتاب های آسمانی) را آماده کرده و آن ها را یاری می کند. هدایت انسان اجباری نیست.
پی نوشتها:
[1]. محقق: محمد رضا موسوی فراز، کارشناس ارشد دین شناسی.
[2]. علی ربانی گلپایگانی، کتاب نقد: کالبد شکافی و پلورالیسم دینی، سال اوّل، شماره ی 4.
[3]. مایکل پترسون و دیگران، همان، ص 406.
[4]. عبدالکریم سروش، کیان: صراط های مستقیم، 36، ص 13.
[5]. علی ربانی گلپایگانی، همان، ص 164.
[6] . همان، ص 166.
[7]. همان، ص 166.
[8]. از جمله آیه ی 258 سوره ی بقره (وَ اللّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظّالِمِینَ)؛ خداوند ظالمین را هدایت نمی کند و آیه ی 264 سوره ی بقره؛ آیه ی 86 سوره ی آل عمران؛ آیه ی 51 سوره ی مائده؛ آیات 67 و 108 سوره ی مائده و...
و نیز ر.ک: کتاب نقد: چهارده استدلال مخدوش به نفع تساوی ادیان، سال اوّل، شماره ی 4، صص 315 - 317؛ عبدالحسین خسرو پناه، کتاب نقد: نگاهی درون دینی به پلورالیسم دینی، همان، ص 261 - 262؛ محمد تقی مصباح یزدی، پرسش ها و پاسخ ها، ج 4، (قم: مؤسسّه ی آموزشی پژوهشی امام خمینی؛، 1379).
منبع: پلورالیسم دینی ، رضا مصطفی لو، نشر مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه (1380).
- [سایر] اگر چنانچه به کثرت گرایی دینی معتقد نباشیم آیا با صفت هادی بودن خدا سازگاری دارد؟
- [سایر] آیا برداشت های ما از قرآن کریم و تفسیر آن، منجر به پذیرش کثرت گرایی دینی نمی شود؟[1]
- [سایر] زمینه های پیدایش نظریه ی کثرت گرایی دینی و تاریخچه ی مختصری از آن را ذکر نمایید.[1]
- [سایر] مصلحت گرایی در ساختار حکومتی جمهوری اسلامی چه جایگاهی دارد؟ آیا مصلحت گرایی به مبانی حکومت و ارزشهای دینی ما خدشه وارد نمیکند و باعث کم رنگ شدن این ارزشها نمیشود؟
- [سایر] برای تکافوء ادلّه که یکی از دلایل کثرت گرایی دینی است، چه پاسخی می توان داد؟
- [سایر] آیا کثرت گرایی دینی از منابع دینی قابل استنباط است یا نه فقط باید از شیوه ی برون دینی از آن بحث کرد؟
- [سایر] آشنایی با صفت شکوری خداوند متعال و نقش آن صفت در زندگی فردی و اجتماعی ما چیست؟
- [سایر] در تبیین ابعاد کثرت گرایی دینی، به طور خلاصه و مجمل توضیحی مختصر در رابطه با بحث و بُعد معرفت شناختی بفرمایید.
- [سایر] در اصول کافی ج 1، ص 90-91 مشایخ شیعه صفت نزول خداوند بر روی زمین را نفی می کنند و حکم به کفر کسی که این صفت را اثبات کند می دهند. آیا این سخن صحیح است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] 1-طبق احادیث امام زمان(عج) درآخر هفته نظاره گر اعمال مسلمین میباشد. صفت ستارالعیوب بودن خداوند را در این مورد چگونه توجیه میکنید؟
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی قطع رحم نموده است و بخواهد توبه کند، باید علاوه بر توبه و طلب بخشش از خداوند متعال، در صورت امکان رضایت کسی را که با او قطع رحم نموده است فراهم سازد و از شرائط توبه قطع رحم، صله رحم است. [1]. رعد، 25.
- [آیت الله اردبیلی] ازدواج سنّت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و از محبوبترین نهادها در نزد پروردگار و موجب رحمت و کثرت رزق و طرد بیبندوباری و فحشا از جامعه است(1) و خداوند متعال جامعه اسلامی را به ایجاد عُلقه ازدواج بین زنان و مردان مجرّد امر فرموده و وعده فضل و گشایش بر آنان داده است.(2) علاقه به خانواده و همسر، از اخلاق انبیاء و نشانه کثرت ایمان است به گونهای که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم علاقه به همسر را در ردیف علاقه به نماز و شمیم عطر قرار داده است(3). در روایات آمده است: آنگاه که خداوند متعال اراده میکند خیر دنیا و آخرت را به مسلمانی ارزانی دارد، به وی قلبی خاشع و زبانی ذاکر و جسمی صابر و همسری مؤمن عطا میکند که به هنگام نظر به او مسرور شود و در غیاب شوهرش از خود و اموال او پاسداری کند(4) و نیز در روایت آمده است: اگر مردی به خواستگاری آمده که دین، اخلاق و امانتداری او را میپسندید، خواستگاری او را بپذیرید در غیر این صورت فتنه و فساد عظیمی زمین را فرا خواهد گرفت.(5)
- [آیت الله اردبیلی] (کهانت) و (تنجیم)(1) اگر به این شکل باشد که برای غیر خداوند، به نحو استقلال یا اشتراک با خداوند، تأثیر قائل شوند، حرام بلکه شرک است، ولی اگر مشیّت خدای متعال را مؤثر مطلق بدانند و پیشبینیهای آنها به نحو حدس و تخمین و =============================================================================== 1 (کاهن) ادّعا میکند که وقایع را به واسطه خبردادن اجنّه وشیاطین یا به واسطه اسباب خفیّه دیگری میفهمد و (منجّم) به وسیله حرکات افلاک و تقارن کواکب از آینده خبر میدهد. مبنی بر این باشد که پروردگار عالم بعضی امور را سبب یا مقارن و هماهنگ بعضی امور دیگر قرار داده و بقیه سببیّت یا تقارن و سلب آن در قبضه قدرت مطلقه او میباشد، اشکال ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] امانتداری از اموری است که در شریعت مقدّس اسلام مورد تأکید قرار گرفته است و خداوند متعال آن را از اسباب رستگاری و نشانههای مؤمن میداند و میفرماید: (مؤمنان کسانی هستند که امانتدار هستند و به عهد خویش وفا میکنند.)(1) و در حدیثی از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که: (هیچ عذری برای هیچ کس در ترک سه امر نیست؛ ادای امانت به برّ و فاجر، وفای به عهد برای برّ و فاجر و نیکی به والدین، برّ باشند یا فاجر.)(2)
- [آیت الله اردبیلی] چند چیز در غذا خوردن مکروه است: اوّل: در حال سیری غذا خوردن.دوم: پر خوردن، در خبر است که: (خداوند متعال بیشتر از هر چیز از شکم پُر تنفّر دارد.)(1)سوم:نگاه کردن به صورت دیگران در هنگام غذا خوردن.چهارم: خوردن غذای داغ.پنجم:فوت کردن به چیزی که میخورد یا میآشامد.ششم: بعد از گذاشتن نان در سفره، منتظر چیز دیگری شدن.هفتم:پاره کردن نان با کارد.هشتم: گذاشتن نان زیر ظرف غذا. نهم:پاک کردن گوشتی که به استخوان چسبیده به گونهای که چیزی در آن نماند. دهم: پوست کندن میوههایی که معمولا با پوست مصرف میشوند. یازدهم: دور انداختن میوه پیش از آن که کاملاً آن را بخورد.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله اردبیلی] زکات از واجبات بزرگ الهی است که در قرآن و روایات در کنار نماز و اعتقاد به آخرت قرار گرفته است و هدف از آن تأمین اجتماعی، تعدیل ثروت، تأمین زندگی فقرا، ایجاد تسهیلات و منافع عمومی و دینی و جذب غیر مسلمانان به اسلام است و یقینا اگر ثروتمندان زکات اموال خویش را بپردازند، فقر از جامعه اسلامی رخت برمیبندد. امام صادق علیهالسلام میفرماید: (همانا خداوند عزّوجلّ در اموال ثروتمندان برای فقرا به اندازه کفایت آنان واجب فرموده است و اگر میدانست آن مقدار کفایت نمیکند، هر آینه بر آن میافزود. آنچه بر سر فقرا آمده است به سبب کاستی الهی نیست، بلکه به علّت منع حقوق آنان از سوی کسانی است که حقوق فقرا را ادا نمیکنند و به درستی اگر مردم حقوق مستمندان را ادا میکردند، آنان در رفاه زندگی میکردند.)(1) با برچیده شدن فقر از جامعه، امنیت اجتماعی نیز حاکم میگردد؛ علی علیهالسلام میفرماید: (اموال خویش را با زکات پاسداری کنید.)(2) پرداختن زکات موجب رهایی از عذاب الهی(3) و حافظ جان و مال است و خداوند عزّوجلّ میفرماید: (هر آنچه را در راه خداوند انفاق میکنید خداوند به شما باز میگرداند و او بهترین روزی دهندگان است.)(4) نماز با پرداختن زکات است که به ثمر مینشیند چنانکه در روایت آمده است: (آن کسی که نماز به پایدارد و زکات نپردازد =============================================================================== 1 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 1 از (أبواب ما تجب فیه الزکاة)،ح2،ج9،ص10. 2 نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت 146. 3 (آنان را که طلا و نقره گنجینه میکنند و آن را در راه خداوند انفاق نمیکنند، به عذاب دردناک بشارت ده.)، توبه(9):34. 4 سبأ(34):39. گویا نماز نخوانده است.)(1)
- [آیت الله مظاهری] کسی که نماز میّت را به جماعت میخواند باید تکبیرها و دعاهای آن را هم بخواند. ______ 1) شهادت میدهم به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال و اینکه محمد(ص) پیام آور خداوند است. 2) پروردگارا دورد فرست بر محمد و آل محمد. 3) پروردگارا رحمت آور بر مردان با ایمان و بر زنان با ایمان. 4) خداوندا رحمت آور بر این مرد میت. 5) خداوندا رحمت آور بر این زن میت. 6) شهادت میدهم به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال که یکتاست و هیچ شریکی برای او نیست و شهادت میدهم به اینکه محمدصلی الله علیه وآله وسلم بنده خداوند و پیام آور اوست که خداوند او را در حالی که بشارت دهنده و بیم دهنده به حقمیباشد، در پیشاپیش قیامت به پیامبری مبعوث فرموده است. 7) پروردگارا درود فرست بر محمد و آل محمد و برکت آور بر محمد و آل محمد و رحمت آور بر محمد و آل محمد، همانند بهترین درود و برکت و رحمت که بر ابراهیم و آل ابراهیم فرستادی، به درستی که تو ستایش شده بزرگواری. و درود فرست بر همه پیامبران و شهیدان و صدّیقین و همه بندگان صالح خداوند. 8) خداوندا رحمت آور بر مردان با ایمان و زنان با ایمان و بر مردان مسلمان و زنان مسلمان، آنان که زندهاند و آنان که مردهاند، و میان ما و آنان به وسیله نیکیها وابستگی ایجاد فرما، به درستی که تو اجابت کننده همه دعاهایی و به تحقیق که تو بر هر امری قادری. 9) پروردگارا بدرستی که این میّت، بنده تو و فرزند بنده تو و فرزند خادمه توست که اینک بر تو وارد شده است و تو بهترین میزبانی. خداوندا بدرستی که ما به جز نیکی از این میّت چیزی نمیدانیم و تو از ما به او آگاهتری. خداوندا اگر او در زمره نیکوکاران است پس بر نیکی او بیافزا و اگر در شمار گناهکاران است پس از او در گذر و او را ببخش. بار الها او را در بالاترین مقامات در نزد خودت قرار ده و برای بازماندگان او در میان خاکیان، جانشین باش و با او مهربانی کن بحقّ رحمتت ای مهربانترین مهربانان. 10) به پاورقی ( 2 ) مراجعه شود.
- [آیت الله بهجت] اگر حیوان حلالگوشت وحشی را با اسلحه شکار کنند، با پنج شرط حلال و بدنش پاک است: 1 اسلحه شکار مثل کارد و شمشیر برنده باشد، یا مثل نیزه و تیر، تیز باشد که بهواسطه تیز بودن، بدن حیوان را پاره کند، و اگر بهوسیله دام یا چوب و سنگ و مانند اینها حیوانی را شکار کنند بنابر اظهر پاک نمیشود و خوردن آن هم حرام است؛ و اگر حیوانی را با تفنگ شکار کنند، چنانچه گلوله آن تیز باشد که در بدن حیوان فرو رود و آن را پاره کند پاک و حلال است، و اگر گلوله تیز نباشد، بلکه با فشار در بدن حیوان فرو رود و حیوان را بکشد، یا بهسبب حرارتش بدن حیوان را بسوزاند و در اثر سوزاندن، حیوان بمیرد، پاک و حلال بودنش، اشکال دارد. 2 کسی که شکار میکند باید مسلمان باشد یا بچه مسلمان باشد که خوب و بد را بفهمد، و اگر کافر یا کسی که اظهار دشمنی با اهلبیت پیغمبر صلیاللهعلیهوآله میکند، حیوانی را شکار نماید، آن شکار حلال نیست. 3 اسلحه را برای شکار کردن حیوان بهکار ببرد، و اگر مثلاً جایی را نشانهگیری کند و ناخواسته حیوانی را بکشد، آن حیوان پاک نیست و خوردن آن هم حرام است. 4 در وقت بهکار بردن اسلحه، نام خدا را ببرد و چنانچه عمداً نام خدا را نبرد شکار حلال نمیشود، ولی اگر فراموش کند، در صورتی که معتقد به وجوبِ بردنِ نام خدا در این هنگام بوده، و یا اگر معتقد نبوده، عادت به بردن نام خدا را داشت، اشکال ندارد. 5 وقتی به حیوان برسد که مرده باشد، یا اگر زنده است به اندازه سر بریدن آن وقت نباشد؛ و چنانچه به اندازه سر بریدن وقت باشد و سر حیوان را نبُرد تا بمیرد، حرام میشود.
- [آیت الله اردبیلی] کعبه معظّمه اوّلین خانه و قبله مردمان و مایه برکت و هدایت جهانیان و پناهگاه واردان و نشانهای از ابراهیم خلیلالرّحمان علیهالسلام است. مردمان به دعوت عامّ ابراهیم علیهالسلام به اشتیاق چون پرندگانی که به آشیانه خویش برمیگردند، برای ابراز فروتنی در مقابل عظمت و بزرگی خداوند و گواهی به عزّت او، در جایگاه پیامبران به گونه فرشتگان عرش بر دورش طواف میکنند. خداوند سبحان آن خانه را عَلَم اسلام و حجّ آن را واجب و احترامش را لازم دانست(1). کعبه وسیله قوام و قیام مردم است(2) و مظهر وحدت و مشهد منفعت و وعدهگاه اخلاص و دوری از مظاهر دنیوی و توکّل بر خداوند است؛ امام صادق علیهالسلام فرمودهاند: (خداوند در تشریع فریضه حج مردم را به چیزی امر کرد که علاوه بر تعبّد و اطاعت دینی، مشتمل بر مصالح و منافع دنیوی نیز هست.)(3) پس بر آنان که توانایی دارند، واجب است خالصانه متوجّه ذات حق گردند و آن چنانکه خداوند فرموده است، حج و عمره را بجا آورند که انجام دادن آن، برکت و ترک آن، هلاکت و تباهی همگان است.